1- يكي از اهداف اين درس متوجه كردن مخاطبان به ناتواني و ضعف انسان از يك سو و قدرت و توانايي خدا از سوي ديگر است. اگر ما خوب به خود و اطراف خود نگاه كنيم ميبينيم كه در بسياري از نيازهاي خود محتاج ديگرانيم. مثلا وقتي مريض ميشويم و در بستر بيماري ميافتيم. خودمان توان مراقبت از خودمان را نداريم، بايد كساني مراقبمان باشند، از سوي ديگر، براي مداوا نياز به پزشك و دارو داريم.
از طرف ديگر همين ديگراني که ما نيازمند آن ها هستيم خودشان نيز نيازمند کسان ديگري هستند. پس در نگاه اول شايد فكر كنيم كه ما با كمك ديگران است كه ميتوانيم نيازهاي خود را بر طرف كنيم اما اگر كمي دقيقتر شويم مييابيم كه ديگران نيز خود محتاج هستند و نيازمند. مثلا ما فكر مينيم كه اين پزشك و دارو است كه ما را خوب ميكند اما در نگاه دقيقتر به اين مطلب پي ميبريم كه چه كسي درمان اين درد را در دارو قرار داده است؟ و يا چه كسي به پزشك هوش و استعداد داده تا به دنبال علم طب برود و راه درمان بيماريها را فرا گيرد؟
و يا ما فكر ميكنيم كه اين كشاورز است كه نياز ما به بسياري از مواد غذايي را تامين ميكند. اما با نگاه دقيقتر پي ميبريم كه اين كس ديگري است كه به اين بذر خاصيت رشد كردن داده تا بزرگ شود و گندم و حبوبات ما را تامين كند.
پس اگر دقيق نگاه كنيم همهي ما محتاج و نيازمنديم و تنها يك كس است كه بينياز است و نيازهاي همهي ما به او ميرسد.
2- با توجه به اينكه در اين درس براي ياري خواستن تنها به خدا تكيه ميكنيم ممكن است اين شبهه به وجود آيد كه آيا ما نبايد از ديگران كمك بخواهيم؟
پاسخ آن است كه هدف ما از بيان اينكه تنها بايد از خدا ياري خواست و به او اميد داشت اين است كه متوجه باشيم كه غير خدا نيرو و توان مستقل و جدايي از خدا ندارد و ما نبايد گمان كنيم كه مثلا يك پزشك بدون خواست و اراده خدا قادر خواهد بود ما را درمان كند و اگر ما به پزشك رو بياوريم ديگر نيازي به خدا نداريم. در نگاه سطحي شايد اين پزشك باشد كه ما را درمان ميكند اما با نگاه عميق اين خداست كه قدرت شفا را در دارو نهاده و يا به پزشك عقل و هوش داده تا درس بخواند و علم پزشكي ياد بگيرد. در واقع در راس همهي اينها خدا قرار دارد و اگر او نخواهد بهترين پزشكها و قويترين داروها نيز گاه از درمان يك بيمار عاجزند.
پس منظور ما اين نبوده كه از ديگران ياري نخواهيم بلكه منظور اين است كه آنگاه كه براي رفع نيازهاي خود رو به سوي ديگران ميآوريم، گمان نكنيم كه ديگران به تنهايي قادر به حل مشكل و نياز ما هستند بلكه اين توانايي را نيز خدا به آنها داده است.
3- خداوند به دليل لطف و رحمت فراگيري كه در حق همهي بندگان دارد همهي انسانها را از بسياري از نعمات خود بهرهمند ميكند. مثلا خداوند آن قدر مهربان است كه حتي كافران و مشركان را نيز از نعمتهاي خود بهرهمند کرده است و اينگونه نيست كه خدا آنان را در فقر و قحطي قرار دهد، يا از نعمت خوراك محروم كند. اما خداوند علاوه بر اين رحمت فراگير، يك رحمت مخصوص و ويژه نيز دارد كه تنها شامل افراد خاصي ميشود. اين لطف خاص خدا باعث ميشود تا حمايت و ياري خدا در همهي لحظات زندگي شامل حال انسان شود و بتواند بر بسياري از مشكلات و سختيها غلبه كند. اما چه كنيم تا اين لطف خاص شامل ما نيز بشود؟ در اين درس چند مورد از اعمالي كه موجب توجه خاص خدا به بندگان ميشود معرفي گرديده است.